خاطرات فيروزه اي من و آقايي

از روزایی که دلم براشون یذره شده خیلی وقت نیست که میگذره اما توی این مدت کم آنچنان تاثیری رو روند زندگیم گذاشته که به وضوح تاثیرشو تو روحیاتم میبینم و حس میکنم که تبدیل به یه گلوله پر از انرژی مثبت شدم..همیشه از خدا جونم یه زندگی آروم اما پر از عشقو میخاستم که بتونه تو هرلحظش بهم آرامش بده و این توی این دنیای بزرگ مهمترین و با ارزشترین چیزیه که میخاستم داشته باشم و الان دارم. یه زندگی یه آرامش که توام با عشق باشه... عشقی ساده و مهربون بین من و تو ایمان دارم که انتخابم انتخابه نابیه و از این بابت حس پرواز رو دارم... دیشب یه تفعلی به حافظ زدم و بازم مثله خاطرات فيروزه اي من و آقايي...

  نوشتن ازروزای باتو بودن برام یه گرمایی که سردی بی سابقه این زمستونو تبدیل به یکی از ملایم ترین روزای سال میکنه و بدون شک معجزه ای بنام عشقه که میتونه این حقیقت رو برات برآورده کنه... وای که چقد دلم تنگ میشه واسه روزایی که  تو تاریخ همیشه تو یه نقطه زیبا برام ماندگار شدن...بعد کلی چشم انتظاری بلاخره شبه چهارشنبه توی یکی از روزای سرد زمستونی به ااتفاق برادرگل به استقبال همسلی رفتیمووایشون که از تهران بااتوبوس اومده بودن رو به منزل رسوندیم... خاطرات فيروزه اي من و آقايي...

روز میلادم گذشت متفاوت تر از همیشه... صفحه ای از زندگی ام را آغاز کرده ام...  بی روح... بی احساس... خالی از عشق و خاموش رنگ و بویی تازه می خواهم... آرزوی تازه می خواهم  آنچنان در لاک خود بودم که 7 روز از روز میلادم بی آنکه بدانم گذشت...  در چشم باد، لاله فقط پرپرش خوش است خورشید روز واقعه خاکسترش خوش است   از باغها شنیده‌ام این را که عطر یاس گاهی نه پشت پنجره، لای درش خوش است    جایی که آب همسفر ماه می شود دلها به آب نه که به آ‌ب‌آورش خوش است  عالم شبیه آن لب و دندان ندیده‌است لبخند هم میانه‌ی تشت زرش خوش است  تقدیم به همسلی عزیز تر از جانم خاطرات فيروزه اي من و آقايي...

اين مدته بخاطره پروژه امتحاناتترم 5 و ايام فرجه حسابي درگير بودم و از اين بابت از همسرم گلم كه حسابي توي اين مدت هوامو همه جوره داشته ممنونم و با تمام وجود از همه ي محبتاش تشكر ميكنم.از اونجايي كه بنده شب امتحاني هستم توي اين مدت انقد تحت فشار روحي و جسمي  بودم كه يه وقتايي بسرم ميزد كه فرار كنم و قيد امتحانارو بزنم...توي اين مدت خيلي همسري هوامو داشته و اگه كمك روحي ايشون نبود احتمالا ي چند تا جوجومشروطي تو كارنامم متولد ميشدن ولي خب به بركت وجود همسري اين ترم معدلم از همه ترمام بيشترشد.توي اين مدت بنا به شرايط كاري حامد فكر ميكرديم كه ديگه تا عقدمون هم خاطرات فيروزه اي من و آقايي...